معنی از حرکات ژیمناستیک

حل جدول

از حرکات ژیمناستیک

بالانس

پاباز


از حرکات ورزش ژیمناستیک

پاباز

آفتاب شکسته

لغت نامه دهخدا

ژیمناستیک

ژیمناستیک. (فرانسوی، اِ) ورزش بدنی با اسبابهای مختلف از قبیل پارالل و بارفیکس و دارحلقه و غیره.


حرکات

حرکات. [ح َ رَ] (ع اِ) ج ِ حرکت. (دهار). حرکتها. جنبشها. جنبیدن ها. مقابل سکنات:
حرکاتش همه رهه هنر است
برم از جان من عزیزتر است.
عنصری.
متناسبند و موزون حرکات دلفریبت
متوجهند با ما سخنان بی حسیبت.
سعدی.
تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را
بزبان خود بگوئی که به حسن بی نظیرم.
سعدی.
وه که از او جور و تندیم چه خوش آمد
چون حرکات ایاز بر دل محمود.
سعدی.
- خوش حرکات. رجوع به همین ماده شود.
- شیرین حرکات. رجوع به همین ماده شود:
فتنه انگیزی و خون ریزی و خلقی نگرانند
که چه شیرین حرکاتی و چه مطبوع کلامی.
سعدی (طیبات).
- امثال:
هر خوش پسری را حرکاتی دگر است.


حرکات اندولاتوا...

حرکات اندولاتوار. [ح َ رَ ت ِ اُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) حرکات موجی. رجوع به حرکات موجی شود.

فرهنگ عمید

ژیمناستیک

از رشته‌های ورزشی که از حرکات هماهنگ بر روی زمین یا با وسایلی همچون بارفیکس، پارالل، خرک، تاب، و امثال آن‌ها انجام می‌شود،


حرکات

حرکت

فرهنگ معین

ژیمناستیک

(مْ سْ کْ) [فر.] (اِ.) ورزشی است به منظور پرورش و آماده سازی بدن برای نمایش حرکت های تعادلی و به کارگیری ابزاری چون پارالل، بارفیکس، خرک و...


حرکات

جمع حرکت.، جنبش ها، کارها، اعمال. [خوانش: (حَ رَ) [ع.] (اِ.)]

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

ژیمناستیک

ورزش بدنی با اسبابهای مختلف فرانسوی ورزیک ورزشی (اسم) ورزشی بدنی فرنگی ورزشی که به وسیله بارفیکس پارالل خرک تاب و غیره صورت گیرد.


حرکات

جنبشها، جنبیدنها

مترادف و متضاد زبان فارسی

حرکات

ادا،
(متضاد) سکنات، رفتار، اعمال، ژست،
(متضاد) اقوال، گفتار

معادل ابجد

از حرکات ژیمناستیک

2228

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری